سال بلوا
نویسنده:
عباس معروفی
امتیاز دهید
«گفتم آب، و ساعت لنگریمان گفت: دنگ دنگ دنگ.»
فاصله ها از میان برداشته شده اند و حال و گذشته در هم آمیخته اند حسینای محسور شده با زلفی آشفته ایستاده است، اما نه بر پله های شهرداری که در ذهن نوشافرین ؛دکتر معصوم طناب دار حسینا را می بافد و با قنداق موزر به مغز نوشافرین می کوبد؛سرهنگ در پی پیمودن پله های ترقی از شیراز به سنگسر می افتد؛ملکوم آلمانی در کار ساختن یک پل بزرگ از کوه پیغمبران به کافر قلعه است؛ و سروان خسروی در پی آن است که همه کوچه های شهر به خیابان خسروی ختم شونداما همه یک داغ بر پیشانی دارند؛همان که سال بلوا را آغاز می کند. همان که همه ناچار به انتخابش بوده اند.و مقصر کیست وقتی بازی و بازیگر یگانه نیست؟
نثر ساده و روان، هرج و مرج نوشتاری عدم تطابق زمانی و گوشه و کنایههای نیمچه سیاسی از مشخصات بارز این کتاب میباشد. آمیختگی اسطوره با دنیای امروز ما. شگرد عباس معروفی است و اکنون اساطیر دیگری پیش روی ما قرار دارند، سیاوش، حسین و اسماعیل قربانیان سه فرهنگ. درواقع این داستان نگاهی موشکافانه به قصه دختر پادشاهی است که عاشق مرد زرگر میشود ولی او را به پسر وزیر شوهر میدهند ولی انتهای داستان کتاب با افسانه درهم میآمیزد و نسخهای زیرکانهتر ارائه میشود.
بیشتر
فاصله ها از میان برداشته شده اند و حال و گذشته در هم آمیخته اند حسینای محسور شده با زلفی آشفته ایستاده است، اما نه بر پله های شهرداری که در ذهن نوشافرین ؛دکتر معصوم طناب دار حسینا را می بافد و با قنداق موزر به مغز نوشافرین می کوبد؛سرهنگ در پی پیمودن پله های ترقی از شیراز به سنگسر می افتد؛ملکوم آلمانی در کار ساختن یک پل بزرگ از کوه پیغمبران به کافر قلعه است؛ و سروان خسروی در پی آن است که همه کوچه های شهر به خیابان خسروی ختم شونداما همه یک داغ بر پیشانی دارند؛همان که سال بلوا را آغاز می کند. همان که همه ناچار به انتخابش بوده اند.و مقصر کیست وقتی بازی و بازیگر یگانه نیست؟
نثر ساده و روان، هرج و مرج نوشتاری عدم تطابق زمانی و گوشه و کنایههای نیمچه سیاسی از مشخصات بارز این کتاب میباشد. آمیختگی اسطوره با دنیای امروز ما. شگرد عباس معروفی است و اکنون اساطیر دیگری پیش روی ما قرار دارند، سیاوش، حسین و اسماعیل قربانیان سه فرهنگ. درواقع این داستان نگاهی موشکافانه به قصه دختر پادشاهی است که عاشق مرد زرگر میشود ولی او را به پسر وزیر شوهر میدهند ولی انتهای داستان کتاب با افسانه درهم میآمیزد و نسخهای زیرکانهتر ارائه میشود.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سال بلوا
سبک روایت داستان بازهم به روش سیال ذهن است با این تفاوت که شخصیت اصلی نوشا است دختری که بوی خاک میدهد نوشا،آیدین دیگر است که وجودش ممهور به مهر حسینا میشود اوهم مقتول عدم درک وفهم میشود.درسال بلواشاید کمترین نقش را ورود روس ها داشتند.سالی که زندگی رنگ باخت تجاوز،ادم کشی ودزدی بیشتر شد وقبله مردم گم شد."وقتی ادم نباشید دین معنای ندارد"
در وضعیتی که فکر میگریخت وامنیت می مرد هرکس به این می اندیشد با حیله وکیاستی مردم بی سواد وساده انگار را مطیع خودکند تاباغزآلا گرفتن از منجلاب موجود،موضع وجایگاه وقدرتی به زور برای خود بخرندافرادی درنابسامانی اوضاع می خواهند سوار برآن باشندوآن را به سمت منافع خود سوق دهندوعده ای مانند "مستر ملکم "از این آشوب به بهترین وجه وبا بهانه دین ومعنویات وکمک مانند لاشخور و شغال بر میراث وفرهنگ یه ملت ومردم دست دارز میکنندوبه تاراج میبرن آنچه تاریخ یک سرزمین است
کسانی مانند"سروان خسروی" که تشنه قدرت اند، چشم به راه یک آشوب کوچک هستندازموقعیت سخت ومشقت بار سوءاستفاده کامل رامیکند با ایجاد ترس مردم را مطیع خود میکنند تا عقده ای قدرت که چون جزام برانها افتاده فروکش کندوعده ای مانند "رزم آرا "که خوب میدانند مردم گرسنه وفقیر دیگر دینی برایشان باقی نمی ماند ازین سستی وبی قوتی به نفع خود استفاده میکنند به اسم دین خزعبلات خود را به خورد مردم گرسنه می دهند مردمی که هرروز مقروض تر میشوند وکسانی مانند" رقیه دلال" ازخود مردم خون مردم را میخورند تا مردم دزدتر ویاغی تر شوند وکسانی مانند "حسین خان" به اسم دیگران وبه کام خود درگیر میشوندهمه به اسم مردم ولی برای رسیدن به بلند پروازی ها وآرزوهایی خود قدعلم میکنند.مردم هدف نبوده اند وسیله رسیدن به هدف بوده اند که هرکس برای رسیدن به مقام وجایگاه سیبل قرارشان میدهد
پیکر فرهاد عباس معروفی رو هم یافتی خبرم کن
بازم ممنون
کسی اینجا هست که اونو داشته باشه؟
سمفونی مردگانو پارسال خوندم. بسیار زیبا بود. با جملاتی ساده اما درد ناک! باتوجه به نظرات سایر دوستان ،به نظرم اینم کتاب خوبی اومد میخاستیم دانلود کنیم که نشد.
درود بر عباس معروفی.